سال ۱۹۴۸ الی ۱۹۶۶
John Michael Osbourne جان مایکل آزبورن در سوم سپتامبر سال ۱۹۴۸ در بیرمنگهام انگلستان چشم به جهان گشود. پدرش John Thomas Osbourne جان
توماس آزبورن ابزارسازی حرفهای و مادرش Lillian در
کارخانه اتومبیل سازی لوکاس مشغول بکار بودند.
او دو برادر به نامهای Paul و Tony و سه خواهر به نامهای Jean، Iris و Gillian دارد.
مایکل وقتی به مدرسه میرفت نام مستعار Ozzy را
برای خود که مخفف نام فامیلیاش بود، انتخاب کرد. آزی در خانوادهای فقیر متولد شد
تا حدی که برای خرید لباس پول کافی نداشت. در حقیقت در مصاحبهای که اخیراْ با وی
شده اظهار داشت:
“من در آن سالها فقط یک پیراهن، یک شلوار و یک ژاکت داشتم.”
آپارتمانی که در آن با خانوادهاش زندگی میکرد فاقد لولهکشی داخلی
بود و حتی حمام هم نداشت. او با همه ۵ برادر و خواهرش تنها بروی یک تخت میخوابید!
وقتی که ۱۵ سال داشت ترک
تحصیل کرد و شروع به کار لولهکشی نمود. او مدت زیادی در این کار نبود و در
کشتارگاهی در همان شهر، مشغول به کار شد و تا حدی در این کار پیشرفت کرد که میتوانست
در یک روز چندین راس گاو و گوسفند را سر ببرد و تمام احشاء آنان را تخلیه نماید.
بعد از اینکه چند ماهی در آنجا ماند تا حدی از آن کار یکنواخت، خسته
شد و تصمیم گرفت تا کار مادرش را دنبال کند. مادرش در شرکت لوکاس بوق ماشینها را
امتحان میکرد. این کار برای آزی جزو نخستین تاثیرات موسیقیائیش محسوب میشود!
دستمزد این کار بسیار ناچیز بود و نمیتوانست او را راضی نگه دارد پس تصمیم گرفت
از راه تبهکاری به پول برسد.
او شروع به دزدی از خانهها و فروشگاههای کوچک لباس نمود. بهرحال
بخاطر ناشی بودنش و بجا گذاشتن اثر انگشت در حین دزدی به دام پلیس افتاد. حکمی که
قانون برای وی در نظر گرفته بود، ۶
هفته حبس در زندان Winson Green بود. در طول این ۶ هفته بازداشت به یک سوزن و باریکهای از گرافیت دست یافت و در همان
موقع بود که خالکوبی معروف O-Z-Z-Y را بین بند انگشتان دست چپش نگاشت. کلمه thanks را
بر کف دستش و یک صورت خوشحال بروی زانوهایش تتو کرد.
سال ۱۹۶۸ - ۱۹۶۷
آزی همانند طفل کوچکی عاشق موسیقی گروه Beatles بیتلز
بود و همیشه از چگونگی فرمانروائی آنان در موسیقیشان در شگرف میماند. تنها آرزوش
این بود که بتواند روزی مانند آنها باشد. در خیابانها راه میرفت و بدنبال کار میگشت
تا اینکه دوست قدیمیاش را که گروهی بنام Approach داشت،
ملاقات نمود. این گروه خواننده نداشت.
آزی فرصتطلب که شرایط را برای تحقق بخشیدن به آرزوهایش مساعد میدید
اعلام کرد که: “من خواننده هستم.” پس به خانه رفت و ۵۰ دلار از پدرش پول گرفت تا یک آمپلیفایر و یک میکروفن خریداری کند. Approach بیشتر
موسیقی ریتمیک را دنبال میکرد و چیز جالبی برای آزی محسوب نمیشد. پس گروه را ترک
کرد و به گروه دیگری بنام Music Machine پیوست.
دیگر او هم کار داشت و هم در جهت رسیدن به آرزوهایش گام برمیداشت. در
همین موقع بود که بهمراه یکی از دوستانش بنام Terrance Butler (که اکنون
معروف به Geezer میباشد) گروهی به نام Rare Breed تشکیل دادند. آنها در گروه موفق به
ضبط اثری نشدند پس این پروژه هم نیمه کاره ماند. سپس اقدام به چاپ آگهی در
روزنامه محلی شهر نمود. متنی که بعنوان آگهی در روزنامه به چاپ رسید این بود: آزی
- خواننده - به دنبال گروه میگردد.
در گوشهای دیگر از شهر دو مرد جوان با نامهای Bill Ward و Tony Iommi گروهی
را با نام The Rest تشکیل داده بودند که بعدها به Mythology تغییر
یافت. تونی این آگهی را در روزنامه دید و با خود فکر کرد که: “این نمیتونه همون
آزیای باشه که وقتی بچه بودیم با من همبازی بود.” پس به سمت آدرس اعلامی آزی رفت
و مطمئن شد که او همان آزی است.
آنها گروهی را بنام Polka Tulk تشکیل دادند. اسم Polka Tulk الهام
گرفته شد از قوطی پودر تالکام که آزی آنرا در حمام دیده بود. گروه آرام آرام شروع
به استخدام نوازدگان دیگر نمود که سرانجام شامل ۶ عضو گردید: Ozzy Osbourne، Bill Ward،
Geezer، Jimmy Phillips و Clark. آنها
سبک Blues/Jazz را برای خود برگزیدند. اما فیلیپس و
کلارک این سبک را نمیپسندیدند، پس هردوی آنها از گروه خارج شدند. چندی بعد نام
گروه به Earth تبدیل یافت.
بعد از تثبیت شدن نام جدید گروه، اتفاق جالبی برای آنها افتاد. از
گروه اشتباهاْ دعوت شد تا در یک مهمانی رسمی به اجرای آهنگ با لباس رسمی مردانه
بپردازند. مسئولین برگزار کننده این مهمانی گروهی که آزی در آن عضو بود را با گروه Earth دیگری
اشتباه گرفتند و آنها به اشتباه وارد مهمانی شدند. بهرحال برنامه توسط گروه آزی
اجرا شد ولی چیزی نبود که نظر دعوت شدگان پولدار را جلب نماید.
سال ۱۹۶۹
گروه اندک اندک به رسمیت شناخته شد و اما نه آنطوریکه انتظار میرفت.
دیگر آنها به جائی رسیده بودند که میتوانستند در تورهای کوچک ولی با سود خیلی کم
شرکت کنند. در مصاحبهای که اخیراْ با تونی ترتیب داده شده او از آن روزها به بدی
یاد میکند و میگوید آزی در حین تمرین پابرهنه بود، چون واقعاْ قدرت خریدن کفش
جدید را نداشت.
یک روز فیلم ترسناکی در تئاتر محلی شهر با نام Black Sabbath اکران
شد. Geezer این فیلم را دید و با خودش گفت: چرا مردم برای اینکه بترسند پول خوبی
میدهند؟ او پیش دوستانش برگشت و موضوع را با آنان در میان گذاشت که تصمیم به عوض
کردن نام گروه و سمبل خود نمودند. آنها نام Black Sabbath را
برای خود برگزیدند و تبدیل به یک گروه جدید شدند.
گروه شروع به اجرای برنامه در کلوپهای کوچک نمود تا از این کار سود
اندکی نصیبشان گردد. در همین اثنا Jim Simpson بعنوان مدیر وارد گروه شد و رهبری
گروه را بعهده گرفت. جیم با همکاری گروه اقدام به ضبط دموئی شامل ۵ آهنگ نمود و نام آنرا For Jim نهاد.
در این آلبوم آنها فقط در سبک Jazz کار
کردند. دو آهنگ از این آلبوم به نامهای The Rebel و A Song For Jim از
شهرت بیشتری نسبت به آهنگهای دیگر برخوردار شدند و مورد توجه منتقدان قرار گرفت.
در همین راستا آنها بعداْ اقدام به انتشار ویدئویی با نام The Black Sabbath Story,
Vol 1 نمودند.
حالا دیگر در کلوپهای بیشتری به اجرا میپرداختند اما موسیقی آنها
همچنان مورد پسند حاضرین قرار نمیگرفت. حتی تماشاچیان با هم درباره اینکه موسیقی
آنها جذابیتی ندارد صحبت میکردند.
یک شب آزی تصمیم گرفت که از صورت تا انگشت پاهایش را برای اینکه جلب
توجه کند به رنگ بنفش درآورد! او این کار را انجام داد. واقعاْ مسخره بود ولی
کارساز واقع نشد. یکی از مشکلاتی که آنها این بود که صداها در آهنگ خیلی کم بود و
شنونده با زحمت متوجه صداها میشد و آنها را از هم تشخیص میداد و بطور کلی تفکیک
صداها از هم کار دشواری بود. پس اقدام به زیاد کردن صداها و بالا بردن ولوم نمودند
که تا حد زیادی مستمرثمر واقع شد.
سال ۱۹۷۰
جمعه، ۱۳ فوریه بود که
اولین آلبوم رسمی گروه با نام Black Sabbath منتشر شد. ضبط این آلبوم تنها ۸ ساعت به طول انجامید و ۱۲۰۰ دلار صرف تولید آن گردید. آزبورن سر از پا نمیشناخت و شادمان از
انتشار این آلبوم نسخهای از آن را برای پدرش برد تا به پدرش بگوید:
“نگاه کن بابا، این منم.” ولی پدرش توجهی به آن نکرد! شرکتی که ضبط این
آلبوم را بعهده داشت برای آنها نقشهای کشید. آنها تصمیم گرفتند که در میان لوگوی
آلبوم شعری را قرار دهند. گروه هیچ مخالفتی برای کاری که آنها میخواستند آنجام
دهند، نداشتند و آن شعر این بود: هنوز باران میآید. نقاب تاریکی، ریشههای درخت
را میپوشاند که باعث آن، بیحرمتیهاییست که قبلاْ دیده نشده است.
با انتشار اولین آلبوم، تولید کارهای تصویری توسط گروه بالا گرفت.
آنها در تصاویر به نمایش عجوزهها و شیاطین پرداختند که بسرعت علاقمندان به خودش
را مجذوب نمود. یک شب از گروه درخواست شد تا در یک عروسی شیطانی به اجرا بپردازند.
گروه از شرکت در آن مجلس امتناع نمود و آن عجوزهها تصمیم به طلسم نمودن آنها گرفتند
و همه اعضاء تحت تاثیر آن قرار گرفتند.
پدر آزی پس از شنیدن این موضوع از پسرش شروع به ساخت صلیبی از جنس
آلومینیوم برای هر چهار نفر اعضای گروه نمود که روحهای شیاطین را از آنها دور
سازد. Bill Ward میگوید: توماس (پدر آزی) تنها کسی
بود که میتوانست صلیبهای اصلی و بکری بسازد. آزی هم اکنون ۱۴ صلیب از همان جنس را در کلکسیون خود نگهداری میکند.
گروه در ماه اکتبر دومین آلبوم خود را با نام Paranoid عرضه
نمود. این آلبوم طی چهار روز ضبط شد. آنها نام این آلبوم را War Pigs گذاشته
بودند اما در آخرین لحظات نام آن به Paranoid بوسیله
شرکت Vietnam War که ضبط این آلبوم را بعهده گرفته بود،
تغییر یافت. آهنگ برجسته Paranoid در آخرین دقایقی آنها در استودیو حضور
داشتند ضبط شد. آلبوم تبدیل به شماره یک شد و آنها یکباره به موفقیت رسیدند. بعد
از کسب این موفقیت آنها رسماْ اجازه دادند که جیم مدیریت آنها بطور جدی عهدهدار
شود. جیم هم متعاقباْ از نظر تجاری برای گروه مفید واقع شد. در دسامبر، اولین
آلبوم آنها (Black Sabbath) تازه به امریکا
بوسیله شرکت Warner Brothers راه یافت.
آنها اندک اندک پس از طی راههای دشوار برای تشکیل گروه و آهنگسازی
متفاوت به رسمیت شناخته شدند و عده کثیری بعنوان طرفدار، آنها را مورد علاقه خود
نامیدند.بله، آنها دیگر Black Sabbath بودند.
سال ۱۹۷۱:آزی آزبورن در
سال ۱۹۷۱ با خانمی با
نام Thelma Mayfair ازدواج کرد. تلما از ازدواج ناموفق
قبلی خود پسری ۵ ساله بنام Elliot Kingsley داشت.
آزی تصمیم گرفت تا الیوت را به فرزندی قبول کند. در ماه مارس آلبوم Paranoid شماره
۱۲ جدول موسیقی
امریکا شد و توانست به فروشی بالغ بر ۵ میلیون نسخه دست پیدا کند.
در اواخر سال ۷۱ آلبوم Master of Reality منتشر
شد. این آلبوم شامل چند آهنگ بود که دین و مذهب را با دید خوب و راهی مثبت معرفی
مینمود، اما مطبوعات آن زمان، کار آنان را تایید نکرد! در ماه سپتامبر بود که
آلبوم در جدول موسیقی انگلستان به شماره ۵ و در امریکا به شماره ۸ دست
یافت.
سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۷۳
Black Sabbath چهارمین آلبوم خود را با نام Volume 4 عرضه
نمود. نامی که آنها برای این آلبوم انتخاب کرده بودند Snowblind بود،
اما کمپانی ضبط آلبوم یکبار دیگر به آنها گفت: نه! آنها ناگزیر نام آلبوم را تغییر
دادند. این آلبوم در جدول موسیقی انگستان به رتبه ۸ و ۱۳ امریکا بسنده
نمود. اولین فرزند آزی در سال ۷۳
بدنیا آمد که دختری زیبا بود. آنها نامش را Jessica نهادند.
سال ۱۹۷۴
آلبوم Sabbath Bloody Sabbath منتشر شد. این
آلبوم شامل آهنگهایی بود که آزی برای آنها هم شعر و هم موسیقی ساخته بود. Geezer در
این آلبوم ٪۹۵ اشعار را نوشت
و آزی تمام آهنگها را خواند. در ماه فوریه آنها در جدول موسیقی انگلستان به درجه
چهارمی صعود کردند و در امریکا به درجه یازدهمی بسنده نمودند. ظرف سال مورد بحث
آنها حدود یک میلیون نسخه از این آلبوم را به فروش رسانیدند.
سال ۱۹۷۵
یکبار دیگر مدیر گروه آنها را ترک گفت. آنها خیلی سعی کردند تا بدون
مدیر کار خود را پیش ببرند. گروه Black Sabbath دیگر مدیری نداشت! آلبوم Sabotage تولید
شد. این آلبوم شامل آهنگی به نام The Writ بود که بیانگر احساسات آنان بر علیه
مدیر قبلیشان میبود. آلبوم مذکور در جدول موسیقی انگلستان شماره ۷ و در جدول موسیقی امریکا شماره ۲۸ را از آن خود نمود. در همین سال اولین پسر آزی بدنیا آمد. او نامش را Louis Jon گذاشت.
سال ۱۹۷۶
با تمام مشکلاتی که مدیر سابق برای آنها و اجرای برنامههای آنها
بوجود آورد، آزی تصمیم گرفت تا چند روزی را به مرخصی برود. او در خانه ماند تا
بتواند ذهن خود را متمرکز آینده سازد و گروه را از بحران خارج سازد. در ماه آوریل
بهترینهای خودشان را تحت آلبومی با نام We Sold Our Souls for
Rock and Roll منتشر ساختند که در جدول موسیقی انگلستان رتبه ۳۵ و در جدول موسیقی امریکا رتبه ۴۸ را کسب کردند
. واقعاْ ضعف در آنها موج میزد تا اینکه تصمیم به استخدام مدیر جدیدی
گرفتند چون آنها حقیقتاْ قادر به اداره امورات گروه نبودند. آن مدیر کسی نبود جز Don Arden. این
راهی بود تا آزی آزبورن با Sharon Arden (که اکنون او را با نام Sharon Osbourne میشناسیم)
آشنا شود. دان پدر شارون میباشد. در اواخر سال ۷۶ آلبوم Technical Ecstasy عرضه شد که در
جدول موسیقی انگلستان رتبه ۱۳ و در امریکا به
رتبه ۵۱ بسنده نمود.
سال ۱۹۷۷
آزی سال ناموفقی را در طول زندگیش پشتسر گذاشت. او دیگر از دست
کارهای تونی که احساس میکرد با یکدیگر هماهنگ نیستند به ستوه آمد. در این سال نیز
پدرش را از دست داد که باعث تشدید ناراحتیهایش شد و اینگونه بود که دچار شکستهای
عاطفی گردید. به همین دلیل به استعمال بیرویه الکل روی آورد. به نظر میرسید که
او دیگر در گروه کارائی ندارد و پیرو آن نمیتوانست از دست دادن پدرش را قبول کند
و واقعاْ تحمل این اتفاق را نداشت پس اعلام کرد که از گروه خارج خواهد شد.
سال ۱۹۷۸
بعد از تصمیم آزی مبنی بر خارج شدنش از گروه، اعضا اقدام به بکارگیری
خوانندهای جدید با نام Dave Walker نمودند. او با صدای جالبش شیوه جدیدی
را وارد گروه کرده بود و کارش نسبتاْ رضایتبخش بود. آزی آزبورن اعتماد به نفس خود
را بدست آورد و دوباره روی پاهای خود ایستاد و مجدداْ به گروه ملحق شد. تمام
برنامهریزیها برای تولید یک آلبوم جدید دیگر شده بود.
اما توسط واکر نابود شد چون آزی نمیخواست با وجود وی بازهم بخواند.
بههرحال او متقاعد شد تا در گروه همکاری نماید و در نهایت آلبوم بعدیشان با حضور
آزی و با نام Never Say Die منتشر شد. آزی آهنگی را با نام Junior’s Eyes ساخت
و آنرا تقدیم به پدر مرحومش نمود که همانند خداحافظی با از دست رفتهاش بود. آزی
بر حسب عادت الکل مصرف مینمود، دیگر در این روزها به مواد مخدر هم پناه آورده
بود. مصرف بیش از اندازه الکل و مواد مخدر منجر به اخراج وی از Black Sabbath گردید.
در همین موقع بود که Ronnie James Dio جایگزین او گشت.
آزی از این دوران به بدی یاد میکند.
سال ۱۹۷۹
آزبورن حدود ۶ ماه بعد از
جدائی از گروه را در هتل گذراند ولی آنجا هم مصرف الکل و مواد مخدر را متوقف ننمود
تا اینکه بالاخره شارون آردن (دختر دان آردن) نتوانست وضعیت نامناسب آزی را تحمل
کند و به کمک او شتافت. شارون توانست او را دوباره به دنیای موسیقی باز گرداند.
دیگر آزی قادر بود تا بروی پاهای خود بایستد.
سال ۱۹۸۰
Don Arden دان آردن اصرار داشت که با کمک آزی گروه جدیدی را تاسیس نماید و
بالاخره این کار عملی شد. آنها نام گروه را Law نهادند
و بعداْ نامش را به Blizzard of Ozz تغییر دادند.
اعضای این گروه به غیر از آزی عبارتند از: Randy Rhoads،
Bob Daisly و Lee Kerslake. آزی هفتهها برای انعقاد قرارداد با
کمپانی CBS تلاش نمود تا بالاخره قرارداد ۶۵۰۰۰ دلاری برای اولین آلبومش بسته شد.
شرکت CBS زیاد علاقمند به همکاری با آزی نبود چون اعتقاد داشتند که هنرمندان
بهتری در لیست انتخابی وجود دارند. آزی درخواست گفتگو با سران این شرکت را نمود.
شارون دوست داشت تا حضور آزی در جلسه شگفتانگیز جلوه کند پس پیشنهاد داد قبل از
ورود آزی به جلسه ۳ غوی سفید را در
فضای اتاق رها کنند که مورد قبول واقع شد.
آزی طبق معمول کمی بیش از حد الکل استفاده کرده بود و وقتی خود را در
میان روسای شرکت دید یکی از غوها را گرفت و بروی پاهای دختری نشست و با بیرحمی
تمام سر حیوان را از تنش جدا نمود. اجازه دهید گفته شود که همه حضار واقعاْ شکه
شده بودند. در روی صحنه کارهایی انجام میداد که کسی انتظار دیدن آنرا نداشت. وقتیکه
شارون این صحنهها را میدید آنقدر خندید که شلوار خود را خیس کرد! براساس گفته
خود شارون “اون خیسی فقط یه کم بود.” آزی را بسرعت از جلسه خارج نمودند و در بین
راه بسمت بیرون سر دومین غو را هم از بدنش جدا نمود.
مطبوعات از کارها و حرکات آزی به خشم آمدند و او را دیوانه لقب دادند.
جامعه امریکا بزودی اجراهایش را در تمام ایالاتش تحریم نمود. حالا تصور کنید که
همه این اتفاقات قبل از اینکه اولین آلبوم انفرادی آزبورن به بازار عرضه شود،
اتفاق افتد. حتی آزی از برگشتن به ساختمان CBS هم
محروم شده بود ولی آنها تصمیم گرفتند تا آلبوم آزی را تولید کنند. آلبوم، Blizzard of Ozz
نام گرفت و شماره ۷
انگلستان و ۲۱ امریکا گردید.
این آلبوم مفتخر به گرفتن ۴ جایزه مختلف و
حتی پلاتینیوم هم شد.
سال ۱۹۸۱
شروع این سال با جدائی آزی از همسرش تلما رقم خورد. دومین آلبوم سولوی
آزی با نام Diary of a Madman منتشر شد که در
جدول موسیقی انگلستان شماره ۱۴ و در جدول
موسیقی امریکا شماره ۱۶ را به خود
اختصاص داد. چند هفته بعد از انتشار آلبوم مذکور Kerslake و Daisly بدلیل
مشکلات مالی تصمیم به خارج شدن از گروه را گرفتند که سریعاً Tommy Aldridge و Rudy Sarzo جایگزین
آنان گردیدند. در آن سالها دیگر کنسرتهای آزی با استقبال خوبی مواجه میشد و در
پایان هرکدام از اجراها، او یک تکه گوشت را به طرف تماشاچیان پرتاب مینمود که این
گوشتها را از پسمانده گوشت قصابیها تهیه میکرد و بعد تماشاچیان گوشت را به طرف
خود آزی پرتاب میکردند! آزی در مصاحبه اخیرش به این نکات اشاره نموده است.
سال ۱۹۸۲
در ۲۰ ژانویه در
کنسرتی در Des Moines یکی از تماشاچیان خفاشی را به سمت
آزبورن پرتاب نمود که بر اثر برخورد خفاش با یکی از چراغهای صحنه گیج شد و بروی
زمین افتاد و بیحرکت ماند. آزی در آن لحظه تصور کرد که آن عروسکی پلاستیکی است.
(البته این کار آزی بعلت زیادهروی در مصرف الکل بود وگرنه هرکسی فرق آن خفاش را
از یک عروسک پلاستیکی تشخیص میداد!)
آزی آن خفاش را برداشت و گردنش را گاز گرفت و فشار داد تا سر خفاش
کنده شد. خفاش در آن لحظه در حال جان دادن پرهایش را به هم میزد و صحنه وحشتناکی
بوجود آمد. آزی تازه آن موقع متوجه شد که این عروسک نبوده و حیوانی واقعی بوده
است. بعد از اتمام کنسرت خود را با دستپاچگی به بیمارستان رساند چون فکر میکرد
بیماری هاری گرفته! آزی از این ماجرا به این شکل یاد میکند: “این یکی از بدترین
رویدادها و تجربههای
من در طول زندگیم است.” در فوریه همان سال برای دیدن Alamo (یک
زیارتگاه محلی در شهر تگزاس) به تگزاس رفت. آزی در اتاق هتل بر اثر استفاده بیش از
اندازه الکل کنترل خود را از دست داد و تصمیم گرفت تا همانند خانمها لباس بپوشد.
بعد از اینکه لباسها را پوشید بیرون رفت و چند تا عکس فوری انداخت. طی
مدتی که عکسها در حال ظاهر شدن بودند فکر آزی به کار افتاد. او فکر کرد که باید از
یکنواختی خارج شود و تنوعی ایجاد کند. در همین اثنا اعضای گروه بشکل عجیبی تعویض
میشدند: Lindsey Bridgewate بعنوان نوازنده
کیبور بکار گرفته شد.
بسرعت Don Airey جایگزین وی گشت. طولی نیانجامید تا
دوباره Lindsey Bridgewate به گروه برگشت. ۱۹ مارس سال ۱۹۸۲ غمنگیزترین روز
زندگی آزی آزبورن محسوب میشود. Randy Rhoads بر اثر سانحه دلخراش سقوط هواپیمایش
از دنیا رفت. اتفاقی که برای آزی واقعاْ تکان دهنده بود. خلبان هواپیما، قبلاْ
راننده اتوبوسی بود که جواز پرواز با هواپیما را داشت.
وی تصمیم به پرواز گرفت هنگامیکه بعضی از مسافرانش در کف اتوبوس مشغول
استراحت بودند. متاسفته Randy جزو مسافرانی نبود که احتیاج به استراحت داشته باشد. آزی در اتوبوس به
خواب عمیقی فرو رفته بود. هواپیما موقع فرود آمدن بروی زمین با اتوبوس اصابت کرد
که در آن لحظه مسافرینی که در اتوبوس در حال استراحت بودند با صدای مهیبی از جا
برخاستند و بشکل فجیعی هواپیما دچار صدمه شد ولی به کسانیکه داخل اتوبوس بودند
لطمهای وارد نشد. خیلی از آنها متحیر مانده بودند اما آزی بسرعت به سمت هواپیمای
آتش گرفته دوید تا Randy را نجات دهد.
او هنوز نفس میکشید. آزی او را از میان آتش بیرون کشید ولی متاسفانه
در راه رسیدن به بیمارستان و در آمبولانس فوت کرد. مرگ Randy Rhoads اتفاق
عظیمی در تاریخ موسیقی محسوب میشود چرا که او منبع الهامی برای تعداد زیادی از
هنرمندان در زمینه موسیقی محسوب میشد.
Troy Stetina تروی استتینا بزرگ مدرس گیتار الکتریک، از او بعنوان اصلیترین استادش
یاد میکند.
alliiiiiiiiiiiiiiiiiiiii boood pesar